چشم دیدن ...
تو را در کنار من ندارند...
نمیتوانند ببینند ...
که اینگونه دوستت دارم!
نمیتوانند ببینند و سکوت کنند ..
همین خوب است،
همین حسود بودنِ آدمهایِ
دور و برمان،
که مُـصرم میکنند برای
بیشتر و
بیشتر و
بیشتر
"دوست داشتنت" !
کاش گفته بودم
بودنت را دوست می دارم
کاش گفته بودم
بی تو بودن
آسان نیست
کاش میدانستی
در هر عبورم از اینجا ، برایِ تو شعری سروده ام
شعرها سروده ام از پیشانی بلند و از چشمهای شرقی تو
آیا ما ترسیده بودیم؟
آیا این عشق باید سر به مهر می ماند؟
کاش پرسیده بودم در انتظار چه هستی
من که طاقت رفتنم نبود، کاش مانده بودم
کاش در چشمهای تو خیره می شدم
کاش اسارت در دست ها تو را بر فرار ترجیح داده بودم
کاش می دانستی
کاش همه اینها را گفته بودم ....❤️
میگویند عشق خدا به همه یکسان است
ولی من میگویم
مرا بیشتر از همه دوست دارد
و گرنه به همه یکی مثل تو می داد❤️
شب را
در می نوردم
و ز تاریکی گریزی ندارم
می دانم روشنایی در راه است
و فانوس عالم گونت
روشنی مهتاب
به تن دارد
پیشاپیش نوروز مبارک
میخواهم بدانی که تمام نشده ای!"
از ذهنم نرفته ای و هنوز در قلبم ادامه داری.
حتی همین حالا که نیستی هم از صبح تا شب در کارهای روزمره ی من خلاصه شده ای
و رویای 'اینجا بودنت' به خوابِ همیشگی بیداری هایم تبدیل شده است.
میخواهم بدانی که همه ی این ها به زبانِ ساده یعنی :"دوستت دارم ".
و گمان میکنم این ساده ترین تعبیرِ دوست داشتن است.